حقوق متقابل زن وشوهر
مجموعه ای از رهنمودهای ارزنده مقام معظم رهبری که از
سوی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنه ای
جمع آوری گردیده،در این جا ارائه می گردد. به امید آنکه مورد قبول
واستفاده دوستان قرار گیرد.لازم به توضیح است که،مقام معظم رهبری
این سخنان را در مراسم های مختلف خواندن خطبه عقد ایراد فرموده اند.
منتظر ابراز نظر از سوی دوستان هستم.فراموش نکنید.

اشاره
با اجرای صیغهی عقد و قبول پیمان ازدواج، دختر و پسر دیروز،
زن و شوهر امروز میشوند. خانوادهی جدیدی شكل میگیرد
و سلّول تازهای در پیكر جامعه میروید. گرچه در نگاه خالق حكیم،
زن و مرد در گوهر انسانی و روح آسمانی همتا و همساناند، و سهم
هر یك از حقیقت آدمیّت به یك اندازه است، ولی حكمت الهی این گوهر
ملكوتی را در دو صدف زمینی با پیكرههای متفاوت و ساختی ممتاز و البته
نیازمند به یكدیگر جای داده است.
این « زوجیّت» همان قانون فرازمند و سنّت جامع و زیبایی است كه
بر سراسر آفرینِش این جهان حكم فرما است، و یكی از پُرشكوهترین
نشانههای جمال معمار هستی به شمار میرود.
« ازدواج» یعنی به هم رسیدن دو ستون برای برافراشتن بنای خانواده و
به هم پیوستن این دو كفه برای فراهم آمدن ترازوی زندگی انسانی!
حكمت تفاوتهای طبیعی و این جهانی در ساخت جسم و روان زن و مرد را
در نقش مكمّل هر یك برای تشكیل این واحد نوین ـ یعنی خانواده ـ میتوان یافت.
به راستی نقش هر یك از زوجین در ساختن خانواده چیست؟
نقش كدامیك مهمتر است؟ آیا جای هر یك را میشود با دیگری عوض كرد؟
حقوق متقابل آنان چگونه است؟ و سهم هر یك از مواهب زندگی چه میزان است؟
و بالاخره ... زن سالاری خوب است یا مرد سالاری یا هیچ كدام؟
و سئوالاتی از این دست كه جُز پاسخی استادانه، ذهنِ نگران عروس و داماد
جوان ما را آرام و آسوده نمیكند. در آغاز راهِ زندگی چشم امیدشان
به كلمات راهگشای « استاد»ی است كه آشنای راه است و محرم دل!
1) مثل دو نفر شریك، مثل دو نفر رفیق
ما دیده بودیم كه گاهی مرد، زن را موجود درجهی دو حساب میكرد!
امّا موجود درجهی دو نداریم. هر دو مثل هم هستند، هر دو از حقوق
برابری در زمینه امور زندگی ـ مگر در جاهایی كه خدای متعال بین زن و مرد
فرقی گذاشته كه آن هم روی مصلحتی است و به نفع مرد
و به ضرر زن هم نیست ـ برخوردارند. باید مثل دو نفر شریك،
مثل دو نفر رفیق، در خانه با هم زندگی كنند.
2) مرد قوّام است و زن ریحان
اسلام مرد را قوّام[1] و زن را ریحان[2] میداند. این نه جسارت
به زن است نه جسارت به مرد. نه نادیده گرفتن حق زن است
و نه نادیده گرفتن حق مرد؛ بلكه، درست دیدن طبیعت آنهاست.
ترازوی آنها هم اتفاقاً برابر است؛ یعنی وقتی جنس لطیف و زیبا
و عامل آرامش و آرایش معنوی محیط زندگی را در یك كفه میگذاریم،
و این جنس مدیریت و كاركرد و محلّ اعتماد و اتكا بودن و تكیه گاه بودن
برای زن را هم در كفهی دیگر ترازو میگذاریم، این دو كفه
با هم برابر میشود. نه آن بر این ترجیح دارد و نه این بر آن.
3) جابهجایی نقشها ممنوع!
بعضی از مسلكهای غلط كه مخصوص زنها هم نیست ـ مردها هم
گاهی همان مسلكها را دنبال میكنند ـ دنبال این هستند كه بگویند:
نه! بیاییم اجناس این ترازو (نقشهای زن و مرد) را جابهجا كنیم. حالا اگر
این كار را بكنیم چه میشود؟ جز اینكه اشتباه میكنید و جز اینكه بوستان
به زیبایی و نیكی پرداخته شده را خراب میكنید؟ غیر از این، كار
دیگری نمیكنید. فواید همدیگر را میبرید، محیط خانواده را هم بیاعتنا میكنید.
زن و مرد را نسبت به هم دچار تردید و دو دلی میكنید. آن محبّت و
عشقی را كه مایه اصلی كار است، از دست میدهید.
گاهی اتفاق میافتد مرد در خانه نقش زن را پیدا میكند. زن حاكم مطلق
میشود و به مرد دستور میدهد این كار را بكن، آن كار را نكن. مرد هم
دست بسته تسلیم است. خب چنین مردی دیگر نمیتواند تكیه گاه زن باشد.
زن یك تكیه گاه خوب را دوست میدارد.
گاهی اوقات از این طرف مرد چیزهایی را به زن تحمیل میكند؛ فرض كنید
كه تمام خرید و كار و سر و كله زدن با مراجعان با خانم است. چرا؟
چون من كار دارم، وقت ندارم. مبنا وقت نداشتن است! میگوید باید
بروم اداره، كارها را باید خانم انجام دهد. یعنی كارهای بیجاذبه
و سنگین برای زن. البته ممكن است چند صباحی سرگرمش كند، اما كار او نیست.
4) زن، گُل است نه كار پرداز شما
در روایات داریم « المرأة ریحانة »، زن گل است. حالا شما ببینید،
اگر مردی با یك گُلی با خشونت و بیاعتنایی رفتار كند و پاسِ گُل بودن
او را ندارد، چقدر ظالم و بد است. مثل تخمیل كردن، زیاده روی كردن،
زیاده خواهی كردن مردها از زنها، توقّعات بیجا و زیادی.
« المرأةُ رَیحانةٌ و لَیسَتْ بقَهْرِمانَةٍ » قهرمان، یعنی همین كار پرداز
امروز زندگی ... این زن، كار پرداز شما نیست كه همهی كارهای زندگیتان
را روی دوش او بگذارید و بعد هم از او مؤاخذه كنید. نه! این یك گُلی است
در دست شما ... حتی اگر دانشمند یا سیاستمدار باشد،
در بحث معاشرت خانوادگی، او گُل است.
5) مرد باید برورد كار كند
قرآن میفرماید: « الرجال قوّامونَ علی النساء»؛ یعنی سرپرستی امور
خانواده به عهدهی مرد است. مرد باید برود كار كند. معیشتِ خانواده به
عهدهی اوست. زن هرچه ثروت دارد مال خودش است.
امّا معیشتِ خانواده بر دوش او نیست.
6) نه مردسالاری و نه زنسالاری
این طور هم نیست كه بگوییم همه جا خانم باید از آقا تبعیت كند؛ نخیر.
چنین چیزی نه در اسلام داریم و نه در شرع. « الرّجالُ قَوّامونَ علی النّساءِ»
معنایش این نیست كه زن بایستی در همهی امور تابع شوهر باشد. نه! یا مثل
برخی از این اروپا ندیدههای بدتر از اروپا و مقلّد اروپا، بگوییم كه زن بایستی همه
كاره باشد و مرد باید تابع باشد. نه این هم غلط است. بالاخره دو تا شریك
و دو تا رفیق هستید. یك جا مرد كوتاه بیاید، یك جا زن كوتاه بیاید.
یكی این جا از سلیقه و خواست خود بگذرد، دیگری در جای دیگر،
تا بتوانید با یكدیگر زندگی كنید.
7) تفاوت طبیعی زن و مرد
خدای متعال طبیعت زن را ظریف قرار داده است. بعضی از انگشتها
خیلی درشت و گُنده هستند و برای كندن یك سنگ از زمین خیلی خوبند،
امّا اگر بخواهند یك جواهر خیلی ریز را لمس كنند، معلوم نیست بتوانند بردارند.
امّا بعضی از انگشتها ظریف و باریكاند، آن سنگ را نمیتوانند بردارند
اما آن خرده جواهر و خرده طلا را میتوانند از روی زمین جمع كنند.
زن و مرد این طورند. هركدام یك مسئولیتی دارند. نمیشود هم گفت
كدامیك مسئولیتش سنگینتر است. مسئولیت هر دو سنگین است. هر دو لازم است.
روح زن چون لطیفتر است، احتیاج به آرامش بیشتری دارد. او نیاز به
آسایش و تكیه كردن به یك جای مطمئن دارد. این تكیه گاه كیست؟
او شوهر است. خدا اینها را این طور كنار هم قرار داده است.
8) دو نگاه متفاوت، هر دو زیبا
نوع نگاه زن به مرد با نگاه مرد به زن بطور طبیعی مختلف است،
باید هم مختلف باشد، ایرادی هم ندارد. مرد به زن به صورت یك
الگوی زیبایی، الگوی ظرافت، الگوی حساسیت نگاه میكند، او را
لطیف میبیند. اسلام هم همین را تأكید كرده: « المرأهیُ رَیحانهٍ »
یعنی زن گُل است. در این نگرش، زن، یك موجودی است رقیق،
مظهر زیبایی و لطافت و رقت و مرد به این چشم به او مینگرد.
محبّت او را در این قالب ترسیم و مجسم میكند.
مرد در چشم زن، مظهر اعتماد، نقطهی اتكا و اعتماد است و محبّت
خودش را به او در این قالب ترسیم میكند.
این دو تا، دو نقش جداگانه است از یكدیگر و هر دو نقش لازم است.
زن وقتی به مرد نگاه میكند، با همان چشم محبّت و عشق، او را در نقش
یك تكیه گاه میبیند كه میتواند از نیروهای جسمی و فكری او برای پیشبرد
كار زندگی استفاده كند؛ مثل یك موتور. مرد وقتی به زن نگاه میكند، به چشم
مظهر اُنس و آرامش مینگرد كه میتواند به انسان آرامش بدهد. اگر مرد نقطهی
اتكا در زمینه مسائل ظاهر زندگی است، زن هم به نوبهی خود نقطهی اتكا است
برای مسائل روحی و معنوی زندگی. دریایی است از اُنس و محبّت. میتواند مرد
را در این فضای سرشار از محبّت، از همهی غصّهها و غمهای خودش خارج كند.
اینها توانائیهای مرد و زن است. توانائیهای روحی آنهاست.
9) حق واقعی، حق خیالی
حق، منشأ طبیعی دارد. حقّ واقعی آن است كه منشأ طبیعی داشته باشد.
این حقوقی كه در بعضی محافل تعریف میشود، براساس توهّمات و خیالات است.
آن حقوقی كه برای زن و مرد وجود دارد، باید متكی باشد به طبیعت زن و مرد،
به قواره و ساخت زن و مرد.
این فمینیستهای امروزِ دنیا كه همه جور مرد و زن در آنها هست و با ادْعای دفاع
از حقوق زن وارد میشوند، اصلاً به نظر من حقوق زن را نمیشناسند.
چون حق، یك امر انتزاعی نیست. حق یك منشأ طبیعی دارد .
10) بازی غرب
این غربیهایی كه میبینید این قدر جنجال میكنند و سر مسأله زن این قدر
بازی در میآورند، همین جا گرفتارند. میگویند ما احترام زن را نگه میداریم.
بله، احترام زن را توی مجالس رسمی و توی فروشگاهها و خیابانها نگه میدارند
آن هم به معنای تلذّذ از او. امّا توی خانواده هم شوهر با زنش همین طور است؟
چقدر زن آزادی، چقدر كتك زدن زنها به دست مردها، چقدر فاجعه آفرینی
در داخل خانه، قُلدر مآبی و .
11) مرد باید ضرورتهای زن را درك كند
از طرف مرد وظیفه این طور است كه ضرورتهای زن را درك كند،
احساسات او را بفهمد، نسبت به حال او غافل نباشد و خود را صاحب اختیارِ
مطلق العِنان او در خانه نداند.
زن و شوهر دو نفرند، دو شریكاند، دو رفیقاند، هر كدام یك وُسعی
از لحاظ فكری و روحی دارند.
مرد باید به زن كمك كند تا عقب ماندگیهایی را كه در جامعه ما دارند، جبران كند.
البته مراد از این عقب ماندگیها، آن چیزهایی نیست كه امروز به تقلید از فرنگیها در
جامعه ما مطرح میشود. بلكه مراد معرفت است. مراد تحصیلات است.
مراد پیدا شدن روح اندیشه و تأمل و فكر در زن است. مراد اینهاست
كه هرچه مرد بتواند باید در این زمینه به همسرش كمك كند.
اگر زن میخواهد كاری انجام بدهد یا در فعالیتهای اجتماعی سهیم باشد،
در حدّ اقتضای وضع زندگی خانوادگی، مانع او نشود.
مرد نباید خیال كند چون میرود توی كوچه و بازار و با این و آن سر و كلّه میزند
و یك شاهی ـ صنّار پول میآورد خانه، همه چیز مال اوست؛ نه! آنچه او میآورد
نصف موجودیِ همه این خانواده است. نصف دیگر این خانم است. اختیارات خانم،
كدبانویی خانم، رأی و نظر و نیازهای روحی خانم، اینها را باید رعایت كند.
این طور نباشد كه مرد چون در دوران مجردی، ساعت ده شب میآمده خانهی پدر
و مادرش، حالا هم كه زن گرفته این طور ادامه بدهد، نه!
حالا باید ملاحظهی همسرش را بكند.
در قدیم، بعضی مردها خود را مالك زن میدانستند ... نه! همان قدری كه شما
در محیط خانواده ذی حق هستید او هم ذی حق است. نباید به زن زور بگویید و
تحمیل كنید، چون به حسب جسم، او ضعیفتر است، بعضیها خیال میكنند
كه بله، حالا باید زور بگویند، صدایشان را كلفت كنند و دعوا كنند و تحمیل كنند .
13) زنِ هوشمند، مرد را اداره میكند
زن باید ضرورتهای مرد را درك كند و بر او فشارِ روحی و اخلاقی وارد نسازد.
كاری نكند كه او در امر زندگی مستأصل شود و خدای ناكرده متوسّل به راههای خلاف
و نادرست شود. باید او را به ایستادگی و مقاومت در میادین زندگی تشویق كند
و اگر چنانچه كار او مستلزم این است كه مثلاً نمیتواند یك مقداری به وضع خانواده
رسیدگی كند، این را مرتّب به رخ او نكشد.
اگر مرد خانه، فعالیتی چه علمی و چه جهادی و سازندگی و چه برای كسب روزی
و چه برای كارهای عمومی دارد، زن سعی كند فضای خانه را برای او مساعد كند
كه او بتواند با روحیهی خوب سركار برود و با شوق به خانه برگردد.
همهی مردها دوست دارند وقتی وارد خانه شدند، خانه به آنها آرامش و امنیّت بدهد
و احساس راحتی و آسودگی كنند. این وظیفهی زن است.
زن یك وظایفی دارد كه عاقلانه باید آن وظایف را تشخیص دهد. زنها بدانند كه اگر زنی،
عقل و هوشمندی به خرج دهد، مرد را اداره خواهد كرد. درست است كه مرد از لحاظ
هیكل قویتر است، امّا خدای متعال طبیعت زن را طوری آفریده كه اگر زن و مرد،
طبیعی و سالم باشند و زن عاقل باشد، كسی كه در دیگری بیشتر نفوذ دارد، زن است
كه البته با زرنگی به خرج دادن و رندی كردن و تحكّم و زورگویی نمیتوان به آن رسید.
بلكه با ملایمت، استقبالِ خوب، خوشرویی، یك مقدار تحمل كردن ـ البته اندكی؛
خیلی هم لازم نیست تحمّل كند ـ كه خدای متعال در طبیعت زن، این تحمل
را قرار داده است ... زن باید با شوهر خود این طور برخورد كند .
بعضی از زنها نسبت به مردها سخت گیری میكنند. مثلاً باید این را حتماً بخری!
باید این جور خانهای حتماً فراهم كنی! فلان كس این طور خریده، من اگر نخرم
مایه سرشكستگی میشود. با این حرفها شوهر خود را اذیت میكنند .
كه این درست نیست.
نظرات شما عزیزان: